به گزارش مشرق، حسن روحانی گویا این روزها علاقه خاصی به سخن گفتن با مردم دارد. شاید از همین رو بود که روز شنبه، سالن اجلاس سران، شاهد گردهم آمدن اعضای هیأت دولت و مدیران ارشد اجرایی کشور بود.
بیشتر بخوانید:
روزه سکوت واقعی است؟ چرا؟
مدیران ارشد دولت، هفتهای دوبار به شکل رسمی و در قالب جلسات هیأت دولت گرد هم جمع میشوند. این جدا از جلساتی است که به طور خصوصی بین آنها برگزار میشود. علاوه بر آن، رئیس دولت و معاون اوّل او، از ابتدای سال تا کنون، جلساتی را در قالب دیدار نوروزی با مدیران اجرایی کشور برگزار کردهاند.
هماندیشی مدیران ارشد دولت برای پر کردن کدام خلاء برگزار شد؟
با این حال، چرا روز شنبه باز شاهد حضور حسن روحانی، اسحاق جهانگیری، محمّدباقر نوبخت، محمود واعظی و سایر مدیران ارشد دولت در یک قاب، امّا با عنوان دیگری بودیم؟ هماندیشی مدیران ارشد دولت، برای پر کردن کدام خلاء برگزار شد؟ این سؤالات، و سؤالاتی از این قبیل، زمانی رنگ و بوی جدّی تری به خود میگیرد که در این نشست، جز سخنرانی حسن روحانی، اسحق جهانگیری و محمّدباقر نوبخت، اتفاق دیگری رخ نداد. این در حالی است که آنها در طول هفته، به کرّات در تریبونهای مختلف، فرصت سخنرانی به دست میآورند. با این حال، فلسفه برگزاری چنین نشستی چه بود؟
در حالی که افکار عمومی، این روزها دولت را به «عملِ بیشتر- شعارِ کمتر» دعوت و توصیه میکند، شاید حسن روحانی، سخن گفتن و مخاطب قرار دادن افکار عمومی را، راه برونرفت از نارضایتی های کنونی از دولت میداند: «ما خیلی با مردم کم صحبت میکنیم و مدیران دولتی روزه سکوت گرفتهاند. نمیدانم چه کسی گفته و آنها از چه میترسند، اما هر کس در پست دولتی و در هر رده مدیریتی که قرار دارد، باید بداند طبق قانون و وظیفه شرعی، دارای توانمندی و قدرت بالاست و باید به وظیفه خود عمل کند و اگر نمیتواند و از اخم این و آن میترسد و هراس دارد، باید کنار برود، چرا که واجب نیست، صندلی که اشغال کرده تا پایان 4 سال به آن بچسبد.»
آمار روحانی، چهره آذری جهرمی و ابهامات باقیمانده
روحانی در حالی مدیران خود را به ترک روزه سکوت ترغیب میکرد و بر ضرورت سخن گفتن، تأکید میکرد که طولی نکشید که این ایده، برای خود او دردسر آفرید! ثبت تصویری از چهرهی متعجّب و ابروهای در همکشیده محمّدجواد آذری جهرمی در حالی که روحانی داشت آمار ایجاد اشتغال در فضای مجازی را به نقل از وزیر ارتباطات خود ارائه میداد، صید درشتی برای کاربران فضای مجازی بود، تا اردیبهشت خود را با سوژه داغ دولتیها آغاز کنند.
اگر چه دفتر رئیسجمهوری با صدور اطلاعیهای، عدد صحیح اشتغال مجازی را 200 هزار اعلام کرد و آذری جهرمی توضیح داد که احتمالاً رئیس جمهور به خاطر خستگی، آمار را اشتباه تلفظ کرده است، امّا این ابهام را در اذهان پروراند که آیا اشتباه روحانی، صرفاً در سخنرانیاش رخ داد یا وی از قبل تصور ایجاد دو میلیون شغل در فضای مجازی را داشت؟ اگر مطابق توضیح آذری جهرمی، رئیس جمهور مرتکب اشتباه لفظی شده است، پس چرا روحانی در ادامه اعلام آمار دو میلیون شغل در فضای مجازی، تأکید میکند که آماری که به دست او رسیده، عددی بیش از دو میلیون را نشان میدهد؟(درواقع روحانی با نوعی از اطمینان، آمار خود را ارائه میدهد). امّا چنانچه اتفاق رخ داده، اشتباه لفظی نبوده و روحانی به اشتباه نسبت به ایجاد دومیلیون شغل مجازی اطمینان داشته است، این سؤال مطرح میشود که چرا اشراف رئیس دولت به آمار و ارقام و مسائل اقتصادی کشور، چنین وضعیتی دارد؟
رئیسجمهور به جای شفاف سخن گفتن با مدیران خود، زبان کنایه را انتخاب کرده
امّا این تنها چالشی نبود که سخنان روحانی در هماندیشی مدیران ارشد کشور برای وی ایجاد کرد. سخنان رئیسجمهور، دربردارنده ابهاماتی بود که میتوان آنها را چالشهای دیگری برای خود روحانی دانست.
نخستین ابهام، به کنایههای روحانی به برخی مدیران بر میگردد: «ما در صحنه مسئولیت قرار داریم و بار بر دوش ماست و باید آن را به مقصد برسانیم و در این مسیر اگر کسی چرتکه میاندازد که من باید چند سال دیگر به چه مسئولیتی برسم، همین امروز از دولت بیرون برود».
«نباید به برخی نامهها و تهدیدها اعتنا کنیم و اگر میترسید به آنها جواب دهید برای من بفرستید تا خود پاسخ آنها را بدهم».
چرا روحانی با مدیران دولت خود، به زبان کنایه سخن میگوید؟ اگر سخنان وی، مخاطب خاص و مشخصی دارد و در دولت، افرادی وجود دارند که مصداق این کلام رئیس جمهور هستند، چرا رئیس دولت، این مسائل را به خود آنها گوشزد نمیکند؟ چنانچه گوشزد کرده و آنها ترتیب اثر ندادهاند، چرا روحانی اقدام به برکناری آنها نمیکند؟ چرا رئیسجمهور به جای شفاف و صریح سخن گفتن با مدیران خود، زبان کنایه را به کار گرفته است؟
ابهام دیگر سخنان روحانی را باید در گلایههای وی از وضع موجود و مدیران دید: «... مدیران دولتی نباید نصیحت کنند و منبر بروند، چرا که برای نصیحت کردن، علما و ائمه جمعه و خیلیهای دیگر هستند، بلکه مدیر اجرایی کشور، باید برنامهریزی داشته باشد و برای مقابله با کمآبی وزرای نیرو، کشاورزی، صنعت و معدن و رئیس سازمان محیط زیست، باید با هم مشورت کرده و برنامه ارایه دهند.»
«میآیند به من گزارش میدهند که آب کم است؛ خوب من چه باید بکنم مگر نمیدانم که با کمآبی مواجهایم. باید برنامه ارایه دهید. هر چه قدر به مردم بگویید صرفهجویی کنند، کفایت نمیکند. توقع مردم از دولت و دستگاه اجرایی در همه مسایل نصیحت کردن و خواندن روایت و آیه نیست ما به عنوان دولت باید برنامهریزی داشته باشیم تا فساد، کاهش یافته و یا صورت نپذیرد.»
سخنان روحانی در حالی مطرح میشود که دولت دوازدهم، تازه آغاز به کار کرده است و او مهرههای خود را از بالاترین تا پایینترین ردههای مدیریتی کشور، به دلخواه چیده است. با این حال، این سخنان چه معنایی میتواند داشته باشد؟
مخاطب سخنان روحانی خود اوست!
علاوه بر این، جایگاه روحانی به عنوان فرد نخست اجرایی کشور، در این میان کجاست؟ وی، چه نسبتی با این انتقادات دارد؟ اگر روحانی به مدیران خود نهیب میزند که به جای موعظه و گزارش مشکلات، برنامه ارائه دهید، آیا افکار عمومی، از خود روحانی چنین توقعی ندارد؟ آیا سؤال مردم از روحانی این نیست که چرا به جای موعظه مدیران و برشمردن مشکلات کشور، برای مشکلات راهکار ارائه نمیکند؟!
روحانی روز گذشته اگرچه خطاب به مدیران دولت خود سخن میگفت، امّا بیشک نخستین مخاطب سخنانش، خود وی بود!
روحانی، پنج سال پس از نشستن بر مسند قوه اجرایی کشور، سخن از معطل شدن مردم در ادارات، لزوم برنامه داشتن، نترسیدن مدیران از فشارها و... میگوید. چهار سال دولت دوم وی نیز به سرعت در حال سپری شدن است؛ آیا روحانی در 1400 وقتی به خود میآید، سایه سنگین این مشکلات را همچنان بر سر خود احساس خواهد کرد؟ یا وی به زودی در خواهد یافت که اقدام و عمل، نسخه مؤثرتری از سخنگفتن و گفتاردرمانی است؟